روزهای خسته خورشید
دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۲ ق.ظ
مثل نومیدی وزغها می
خوانی
که در خشکاب مردابی فرو رفته اند
یا مثل ترس حشرات می لرزی
که در تارهای عنکبوتی غلیظ ایستاده اند
چون وسواس یک پرنده می گریزی
ازاین شاخه به آن شاخه
غلظت شکوائیه ترا
جهان نمی شناسد
چقدر قد کشیده ای ای شب
در روزهای خسته خورشید
چشمانت چشمانت
شرم نگاه مکاران است
که از دهلیز هیچ ستاره ای نمی گذرد
دستانت دستانت
شرم خشک بهاران است
که در استغاثه اش ابری نمی روید
از دفترهای پاییزی ماهشهر 1377 علی ربیعی (علی بهار)
۹۳/۰۹/۰۳