سروده پدر سرباز
جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ق.ظ
امام خمینی :ماآمریکارا زیر پا می گذاریم
...خون هزار سرو دلاور به خاک ریخت.....ای سایه های های لب جویبار کو؟....سایه
..از سروده پدر سرباز...
پرنده ای که میخواند
به صبح سعادت
سرود بیداری
مثل کودکی ست
که پذیره پدر شد
در عنفوان جوانی
وقتی که از جنگ برمی گشت
آغاز زندگی
لبخندهای کودکانه
آغوش مهربان پدر
لالایی مادرانه
عجیب وجدی داشت
یادمان باشد
چه خونها که کوچه را منور کرد
چه دستها که به دلدار نرسید
چه قدم ها که نشست
چه بغض ها که شکست
ومن به دنبال جانپاهی بودم
هرچند چون بره های قربانی
مکدر سرنوشتم نبودم
قشنگترین بخش واژه ها
همین سرودهایی ست
که در پی رهایی و پروازند
رعایت انسان
تا آزادی همه آفتاب
جبهه مهران اردیبهشت1365 علی ربیعی(ع-بهار)
۹۴/۱۰/۱۱