زمزمه عاشقانه
جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۵۲ ب.ظ
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
وآن بانگِ بلندِ صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست –الف سایه
زمزمه عاشقانه
1
آنجا که تویی
نقطه آغاز من است
چشمانت
از شرق طلوع می کند
آفتاب است!
و قلبت همه دوست
جاری و بخشنده
که رودخانه ای پرآب است
2
خانه که بگشایی
از بیداد اندوه رها می شوم
3
خزانت چون کولیان جوان رقصنده
پایکوبی مدام برگها ست
که می رقصد و می رقصد
4
زمستانت شکیبایی آن همه برف
که می بارد و می بارد
بر خشکنای بیابانی تشنه
سپید و عروسانه
5
بهارت رنگ آمیزی می کند
کوه را و دشت را
به عبارتی زندگی را
6
حالا در این دریغ غم انگیز رفته از عمر
ترا می کشم می نویسم
به آهی ،به اشکی
که پایان ندارد خدایا!
ماهشهر پاییز 1379 علی ربیعی (علی بهار)
۹۵/۰۶/۱۲