حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

بیاد نادر

دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۰۷ ب.ظ

بر ارتفاعات مورچه خورت ایستاده بودم
دشت وسیعی ست
و سپاهیان نادر
مغرور و استوار
از کنار لشکر شکست خورده محمود افغان گذشتند
آسمان شهریور آن سال
غبار گرفته بود
و آفتاب مثل گرگی
خونهای خشکیده بر زمین سربازان را می مکید
چه لحظات مکدری
بر این دشت می گذشت
و نادر در این فاصله
لبخند تلخی بر لب داشت
از روزهای سیاه رفته
زیر بیرق شاه سلطان حسین
تا آینده تار ایران
زیر چتر سلاطین قاجار
عهدنامه های ننگین
چقدر دیر می شود ناگهان!
اصفهان شهریور ۹۶ ع-بهار

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۰۸
علی ربیعی(ع-بهار)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی