حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

گل سرخ پیراهنت

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۹ ب.ظ


خاک از دیوار خانه ها بالا زد

تیرماه بود

مثل کاسه ای  شراب داغ

آسمان  می سوخت

خورشید مست

و تو داشتی

بر کومه های خاک

نام مرا می نوشتی

لحظه های مرا می خواندی

همآوا با خاک وصحرا

موج و دریا

وما اینگونه بود

که عاشق شدیم

آنگاه لبهایم

 گلهای سرخ پیراهنت را بوسید

دنیا نیز بی اتفاقی خاص گذشت

مثل همیشه منتظر نماندیم

از ترسی به ترسی دیگر پناه بردیم

از  جنگی به جنگی دیگر

وما فقط فرصت داشتیم قد بکشیم

مثلا بزرگ شویم

بعد تو به خانه بخت رفتی

من هم به جبهه

فراموشم کردی

گفتی شاید کشته شدم

و از بوسه های آتشین

پسکوچه های آن روز

فقط خاطره ای جا گذاشتم

بیاد گل سرخ پیراهنت

 ماهشهر علی ربیعی (ع-بهار)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۳۱
علی ربیعی(ع-بهار)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی