حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

جادوی کتاب

چهارشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۴۳ ب.ظ

جادوی کتاب  با یادی از استاد ارجمند دکتر باستانی پاریزی

لحظاتی که با کتاب طی می شود به حقیقت سرخوشانه لحظاتی ست که مفهوم فرهنگی آدمی در عالم  تعریف می شود...کتاب که می خوانی ابدیتی خجسته ترا از این سوی تاریخ به سو می کشاندو اگر فاصله ای اندک باشد با خشت جان تو پر می شود... وقتی  با این دوست سرشار از سکوت و معنا ارتباط داری  احساس آرامش روحی می کنی و در وجودت حس سلامتی و پاکی همراه با اعتماد بنفس موج می زند.. ..پرنده ای هستی در آسمان همه پروازها ....پروانه ای هستی پر از اشتیاق رنگها و گلها ...گویی حقیقتا زنده ای و سالم وسرشار ....وچون سال بارانی  همه چیز بروفق مراد است .........

آسمان ابری

دشت زنده

دیوار های کاهگلی

پنهان زیر رویش جلبک های  سبز

تا انتهای صحرا

بوی مطبوع بابونه جاری ....

جادوی مطبوع کتاب!

در دستانم

 

....در خواند ن کتاب روح سرکشت مهار می شود.... با فضیلت این دوست است که آدمی حتی اگر نخواهد بزرگ می شود وبا تسمه زمانه تعویض نمی شود که تغییر می کند ..... کتا ب است که این روح سرکش را مهار خرد می زند...به  دنبال  خواندن کتاب نوشتنت هم می آید یعنی حسی از دوست داشتن به نوشتن در تو بیدار می شود....هر چند  در نوشتن وسواس داشته باشی  ازکجا شروع کنم چگونه و چطور شروع کنم و همین وسواس در نوشتن باعث می شود سرد و شکننده دست به قلم ببری ...نوعی تسلیم در برابر قلم و شور بازگویی درون که پایانی ندارد .....به جد روزهایی که با کتاب طی می شوند حسرت رفتنشان را نمی خوری زیرا که بیهوده نبوده اند و همه حیات آدمی شاید مقابله با همین بیهوده گی باشد....برای من مفهوم بیهوده گی یعنی کتاب نخواندن یعنی فکر نکردن یعنی چیزی برای گفتن نداشتن لذا کتاب خواندن یعنی فکر کردن که حالا شده است نیازی غریزی که این نیاز اگر هم به صورت عرفی غریزی نبوده بر اثر اصرار و ابرام شخصی هم اینک به صورت غریزی در آمده و خوشحالم که چنین است و حالا در این سنگر و جبهه و جنگ دارم نای هفت بند استاد باستانی پاریزی را می خوانم ....از سری کتابهای هفت وادی ایشان که علیرغم تنگدستی من و عسر و هرج زن و فرزند...هنگام مرخصی خریدم ...هرچند کتاب در سبد هزینه ها جایی ندارد یا شاید هم در بهترین شرایط اندک جای پایی از کتاب را ببینی.....اما وقتی هزینه کردی به سود بالایی می رسی که قیمت ندارد و حالا در این سنگر نمور دارم با ولع از سری کتاب های  هفت وادی  استادباستانی ...نای هفت بند  را می خوانم که گریزی به تاریخ و جغرافیای 4 قرن اخیر ماست چنانکه خاصیت آثار سلیم و صمیمی ایشان است  باید با دل و جان خواند آنچنان که با روحی سلیم و عاشق به این سرزمین  نوشته شده است ...در جایی از کتاب ایشان اشاره می فرمایند که اکنون 60 سال دارم و سه سال دیگر به عمری می رسم که بیشتر پیامبران هم نتوانستند از آن عبور کنند یاد شعری از سعدی می افتم در گلستان....

صـد و انـد سالــه یـکی مـرد غـرچــه

                                            چــرا شصت و سـه زیـست آن مـرد تـازی

 که ناظر به مدت حیات پیامبر اکرم است...یعنی استاد باستانی پاریزی بعد از 63 سال از زندگی توقعی ندارد اما یک آرزو دارد که تا پایان سال 1990 میلادی زنده باشد تا دسترسی به پرونده ای بیابد که مصاحبه رضاشاه با قونسول انگلیس در کرمان بوده و اکنون ضبط در اسناد سری وزارت خارجه انگیس می باشد ....زیرا این مصاحبه آخری رضاه شاه در کرمان بعد از 40 سال از حالت سری خارج شده و در دسترس مطبوعات قرار می گیرد حالا استاد آرزو می کند تا آن زمان که این سند آزاد شو د و کتاب نای هفت بند به آخر رسد و گنجینه تاریخش با آن کامل گردد ومن آرزو می کنم ایشان سالهای سال بعد از قرن 20 هم زنده باشد و وقایع نگار همیشه تاریخ پر خطر و خطیر ما.....و از تلخی ها و شیرینی  ها بگوید و اره سیاست را از دره فراز و فرود عشق ها و نفرت ها عبور دهد تا در کمین گاهی برای قهر و غضب بکار نیاید که آرزوی همه اهل فرهنگ و خرد است ..... و راستی که به تعبیری، استاد آسمان و ریسمانی می بافد که تاریخ را به تصویری زنده و گویا بر پرند ظریف اندیشه می آورد....آخرین مقاله نای هفت بند که شاید خلاصه کتاب باشد مقاله شاهنامه آخرش خوش نیست ازایشان می باشد ...شرح بخشی از هستی یافتن و زندگی شاهکار فردوسی در جامعه ایرانی ست ....زندگی و مرگ پهلوانان و فداییان شاهنامه در طی تاریخ هزار ساله اش که کم هم نیستند یعنی هرکس که با این اثر ملی مرتبط شد به نحوی عاقبت بخیری ندیدو چون پهلوانان پاک سرشت شاهنامه به سرنوشتی تلخ و جانکاه مبتلا گشت....

.......و البته استاد باستانی پاریزی هنوز هم در دهه دوم قرن بیست و یکم زنده اند و من امید وارم به آرزویش در تکمیل کتاب نای هفت بند رسیده باشد....

                                  ع- بهار اسفند ماه 1366 جبهه... ارتفاعات بازی دراز گیلانغرب

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۳۰
علی ربیعی(ع-بهار)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی