حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

بوی وطن

از هواپیما که پیاده می شویم گویی هوای شرجی ماهشهر به پوستم خورده است فرزندم می گوید پدر انگار اینجا همه  بوی ماهشهر می دهد می گویم خوب اینکه عالی ست هم فال است و هم تماشا.. یعنی هم دل و هم دنیایت تامین است.. به عبارتی دلت ماهشهر است و دنیایت کیش و هر دو گوشه هایی از وطن هستند ...که هیچ جایی وطن نشود...
کیش علی ربیعی (ع-بهار)

سروده تذرو ملال
مرا  به خامشی ببر
خزان پیر سالها
کلاغ صبح را بخوان
به رسم قیل و قالها
عجیب نیست این سفر
در آرزوی دفع شر
حکایتی ست این شرر
و حسرت کمالها
کمند زلف یار کو
جمال بی غبار کو
نشان نمی دهد کسی
زمانه وصالها
جوانی یم گذشت و رفت
تذرو جان به خون نشست
نمی توان فقط نوشت
از این همه ملالها
تهران شهریور ۹۷ علی ربیعی  ( ع-بهار)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۱۴
علی ربیعی(ع-بهار)

می خواهم
بسان رویاهایم
از عصر زشتی کلام دشمن و
ابزار مالکیت
عبور کنم
مثل کودکیها یم
به دروغ و دزدی و وقاحت
بگویم نه !

در پیاده روهای دنیا گل بکارم

درکوچه ها انجیر و انگور

درخیابان ها سرو و کاج

در جاده ها جنگل

و چون هر طلوع و غروب

به  صحرا و دریای شهرم  تبسم کنم

 می خواهم مثل تنور و نان گرم مادر

در خروسخوان سحر خانه پدری

 گنجشکان را از لذت نور و گندم سراسیمه ببینم
می خواهم  به اندازه خیالم پیراهنی بدوزم
شعری بنویسم
ترانه ای بخوانم
برای شمیم شب بوها

کوچ بی واهمه اردکها

شیهه مادیانها

خاموشی تفنگها
در این دم زود گذر عمر من و مهتاب و ستاره
وبه هر کسی که رسیدم
بگویم ای دوست
تشنه نیستی
گرسنه نیستی
می خواهم کاسه های گلاب
و خوشه های خرمایم را
با تو قسمت کنم
تنگنای آدمی را
به کناری نهم
و از ذهن عقاب
به دنیا بنگرم
قصد دارم
به زنان وطنم بگویم
در این مزرعه
با هر تبسمی به وجد آیید

ما به چشمان سبز و میشی شما
به لبخند و بوسه های شما

احترام می گذاریم
تا کودکانی  که از بستر عاشقانه شما برخواستند
ترانه آزادی و شادی بخوانند

نغمه ای برای مرمت رنج

ماهشهر علی ربیعی(ع-بهار)

http://shereno.com/1510/52086/515017.html

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۴۶
علی ربیعی(ع-بهار)