حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

 

سروده زمین کوتاه

امروز در آسمان ابرهایی دیدم
مثل بره های سیاه و سفید
گفتم از این ابرها خداحافظی کنم
بگذارم بروند و ببارند
تا هر جا که خو استند
من که هر آینه سیل اشکهایم روان است
و زمین انگار که سالهای ترسالی ست
زیر پاهایم کوتاه آمده است
ماهشهر ع-بهار

از آرامستان تا خاورمیانه!
امروز پنج شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ بود و من بعد از غروب دلتنگ آرامستان با فرزندم خداحافظی کردم و مثل این چند مدت آمدم پشت دیوار سپاه برای لحظاتی پیاده روی .
هوا هم خوب است و هنوز اردیبهشتی ست و من برای دلتنگی های خودم مفری می جویم و به ارزش عافیت از دست داده فکر می کنم و بی رحمی های خالی از مروت زمانه تا میرسم به عاقبتی که آدمی را به زلالت و گمراهی می کشاند.
باری این چند روزه خود رایی و استبداد و توتالیتر در خاورمیانه فکرم را  مشغول کرده است. این جغرافیای سخت و شکننده که از جنوب آسیا تا شمال افریقا وسعت دارد یعنی از معمر قذافی لیبی تا اردوغان در ترکیه اما همه یک وجه اشتراک دارند و آن خود رایی و نفرت پراکنی و تبعیض و استبداد در حکم رانی ست.
وقتی می خواهی در باره استبداد بنویسی خاور میانه را کلا باید یک کشور ورشکسته بحساب آورد که همه رهبران در این حوزه جغرافیایی عشق به قدرت دارند که تازه به قداست نیز این عشق را آلوده می کنند .
در خاورمیانه همه عوامل اجتماعی در خدمت استبداد سازی ست و اصلا بنیان خانواده توصیه به خودرایی و استبداد می فرماید .
می بینید  داغ روزگار از کجا تا به کجا می کشاندم.
ماهشهر ع-بهار 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۴۲
علی ربیعی(ع-بهار)

نقاشی رویا

زندگی مرا از یاد برده است
مثل سرابی در ظهر تابستان
فریاد می زنم مجنون وار
تا لیلی سرگشته همه بیابانها
از حاشیه روزگاران به متن بیاید
میخانه ها رواق بردارند
مهتابی ها خنکای سایه دیدارها گردند
آهوان در صحرا بچرند
پرنده ها بر فراز آشیانه برگردند
ای کاش می توانستم
اینهمه رویا را نقاشی کنم
ماهشهر ع-بهار

ناچار به دانایی!
کامو نویسنده فرانسوی می نویسد من شخصا  رنج را با نوعی شادی پذیرفته ام ،شادی بودن در دنیایی که گذرا و بابهنگام است...
در عین حال که جهان برای کامو پوچ و بی معناست اما در پشت این بد بینی نوعی عشق به زندگی جاری ست عشقی که در عناصر طبیعت چون آفتاب و دریا و جنگل و بیابان پنهان است و شوق دیدن و چشیدن را در فهم انسانی وی بیدار می کند بگونه ای که در ناامیدترین حالت ممکن امید به زندگی را در ذات خود پرورش میدهد.
باری کامو با همه پیچیدگی‌ها در آثارش مدافع معنایی ساده از زندگی ست و انسان را با همه بدبختی هایش که ناچار به دانایی ست دوست دارد.
ماهشهر ع-بهار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۵۴
علی ربیعی(ع-بهار)