حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

این خاک عزیز

چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۵۸ ب.ظ

ایران زمین!

دارم کتاب مرزهای ناپیدا اثر قلم شریف وشیرین  دکتر اسلامی ندوشن را می خوانم همین ابتدا اشاره کنم بی مبالغه تمام آثار ایشان برجسته و خواندنی ست و هر آن گوشه اشاره هایی ناب به فرهنگ ایران زمین دارد.
او که عاشق ایران است در این کتاب جایی اشاره می کند که فرهنگ و تمدن این سرزمین مثل ماه است که همیشه دو رویه دارد یک رویه تاریک و ناپیدا و رویه دیگر روشن و تابناک ...نیمرخ تاریک معمولا برمیگردد به زمانه های انحطاط همراه با خرافی ترین  برداشت ها از زندگی و آن سوی روشن آن واجد والاترین اندیشه های بشری که در ذاتش  مستتر است .
لذا همین رویه دو گانه یاس و امید باعث دوام و ماندگاری ایران شده است.
این فرهنگ با همه خوب و بدش به بهای خون دل و مشقت فرد فرد ایرانیان تا امروز به بار نشسته است. مرز ناپیدایی که شمالش تا مرزهای روسیه می رسد و شرقش که از هند می گذرد و تا کاشغر  چین میرود و جالب است که در همه این فلات پهناور شما بی آنکه ارتباطی با مرزهای ایران کنونی داشته باشی  ناخودآگاه با هویتی ایرانی روبرو می گردی و این ویژگی شامل کمتر ملت و تمدنی  بر روی زمین است که این همه جاذبه ناشی از همذات پنداری وی   باعث پیوستگی و قوام و دیرپایی فرهنگ و تمدنش  میگردد.
تهران ع-بهار

براین زادم و هم براین بگذرم!

سروده این خاک عزیز
چقدر می گویند
بی ایما و اشاره
بی حرف و حدیث اضافه
شما این چمدان لعنتی را
که بار عشق و مکافات است
بردارید
و از اینجا بروید
جایی دور در غربت
مثل آن ستاره

بعد از غروب آفتاب
در زمستانی سرد
و پشت هر غباری که خواستید
گم شوید
انگار که
برای بره ها تعیین تکلیف می کنند
و من مثل اجدادم
در این کوچه بنبست
و من مثل پدر و مادرم
در این خاک آشنا
که حالا مزار آنان است
این چمدان را و این سفر را دوست ندارم
حتی اگر برای تصرف ستاره سهیل باشد
در آن سوی دریاها
باری من به شماره شناسنامه ۵۲۴

صادره از ماهشهر
اجازه نمی دهم به شما
برای من و این خاک عزیز
تعیین تکلیف کنید

باری بر این زادم و هم بر این بگذرم!
ماهشهر ع-بهار

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۱۰
علی ربیعی(ع-بهار)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی