حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

خطاب به پروانه ها

دلم می خواهد
به پروانه ها بگویم
عجله چرا؟
آرام پیله  را رها کنید
مرگ همین نزدیکی ست
ماهشهر ع-ر

 

بر مدار کج
من از این دنیا چی میخوام ،  یه وجب زمین خالی
همونقدر که یک اطاقک ،  بشه خونه ی خیالی
امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ توی پارک نشسته ام . دکتر راه رفتن را با این زانوهای علیل مجاز نمی داند لذا یه پله عقب می کشم از زندگی   و سعی می کنم اندکی راه نرفته را قیچی کنم خوب بعد از ایستادن و نرفتن باید بنشینم و این عاقبت کار آدمی ست که بناچار تحلیل میرود اما زندگی با  همه بی شکلی ها و بی نظمی هایش از ستاره تا کهکشان و زمین و جنگل و درخت و حشره ادامه دارد و هر کس بی راهه خود را می رود رمه گوسفندان و کاخ گلستان ندارد .
نیمه دوم اردیبهشت هم دارد بسر می‌رسد و ابرهای تیره از سمت غرب برای اون بالاها نوید باران است و برای ما در جنوب باد و به احتمال خاک زیرا ذرات موجود در ابر به علت گرما طاقت باران شدن ندارند و بر اثر فشار ذرات خورشید دلشکسته باد می شوند و خاک را با خود به همراه می آورند .
دیروز حکایتی از سالهای دورم را پست کردم در اینستا بازتاب زیادی داشت ماجرای من و شاه  البته به جهت عبرت آموزی ست اگر که در نظر آید و بعید می‌دانم چون تجربه این پنجاه سال من و دویست سال میهن  به من یاد آوری می کند پاشنه بی نظمی و ناترازی قدرت و ثروت کماکان بر همان مدار کجی ست که بود .
ماهشهر ع-ر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۳:۵۴
علی ربیعی(ع-بهار)

چه باران قشنگی باریده
آنان که در پی  آزار مردمند
مجازات خواهند شد
آن روز پسران
در میانه میدان 
ترانه می خوانند
و دختران با دامن چیندار 
می رقصند
بی واهمه

از گردنه های تفتیش
چشم های هوس آلود بی شبنم
ببین !اول بامدادی

چه باران قشنگی باریده
هیاهوی گنجشکان را بخاطر بسپارید
ماهشهر ع-ر

آداب مستطاب آشپزی  با یادی از نجف دریابندری
از کودکی شیفته ماه اردیبهشت بودم و بعد که در جوانی به دانشگاه فردوسی مشهد رفتم این شیفتگی دوچندان شد .زیرا از آن  روزگار خرمی  که حالا چشم انداز دوری در  خاطرم مانده ، کوچه باغ روستاهای اطراف مشهد از زشک و اخلمد تا شاندیز و طرقبه  ...در این ماه پر از شکوفه های گیلاس می شدند و از رنگ و بوی آن درختان هیچ نبود مگر مستی و راستی ،بگذار تا مقابل روی تو بگذریم ...دزدیده در شمایل روی تو بنگریم..
داشتم در این چند روز در باره کیش  شخصیت و مطلق گرایی در تفکر استبدادی مطالعه می کردم  تا رسیدم به  کتاب مستطاب آشپزی نوشته  مرحوم نجف دریابندری که  عملکرد کیش شخصیت در افراد مستبد را به مثابه قلب نظام های استبدادی اندکی نور تابانده است
ستاره گفت آشپزی چه ربطی به استبداد دارد گفتم این را من نمی گویم همان نجف  دریابندری در خیلی جاها از جمله همین کتاب اشاره کرده است که از درد سانسور و خفگی در نوشتن گفته میرم و عزم خویش را در بزم و سفره جنوبی های خودمان  جزم می کنم که هم دست و دل بازیم و هم تنوع بی نظیر نظام خوشمزه غذایی داریم  و هم می دانیم سفره چه ارتباط تنگاتنگی با استبداد و فرومایگی دارد و لذا با همین کتاب مستطاب خود می توانم علاوه بر آموزش آشپزی اندک نوری هم به دریچه خودرایی و استبداد بتابانم .
ستاره گفت تاباند ؟ گفتم فکر کنم!
آخه شما همین که اسم دریابندری را می آورید در خیالتان امر مستطاب آزادی و خرد ورزی و مردم سالاری خودنمایی می کند  و با این حساب مترجم و نویسنده برجسته ما نجف دریابندری ناکام از دنیا نرفت و باز اما فراموش کردم که بگویم من هم خواستم در این قضیه یعنی نفی استبداد و کیش شخصیت مثلا رهرو نجف دریابندری باشم دیدم ای بابا میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. ستاره گفت دلت میاد تو هم چیزی کم نگذاشتی !
ماهشهر ع-ر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۵۸
علی ربیعی(ع-بهار)