حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

از ارندل تا هارمونی هستی

دوشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۲۲ ب.ظ

سروده از عاشقانه ها
نمی دانم چگونه باید زیباترین شعر عاشقانه ام را بنویسم
اگر که روز باشد
خورشید سر بر آستانه قدومت ساید و
اگر که شب
ماه بخواند و ستارگان برقص آیند
وای اگر ماه بخواند و
این همه ستاره برقص آیند
نمی دانم
براستی نمی دانم
من که آب از سرم گذشته
و ساعتی برای دیدارت بخاطر ندارم
ماهشهر ع-ر

از ارندل تا هارمونی هستی !

تصور کن که امروز تلسکوپ هابل که سالهاست در مداری بالا دور کره زمین می چرخد و در حال رصد جهان است اخیرا ستاره ای را کشف کرده که فاصله اولین تابش نور آن تا کره زمین به ۱۲ هزار میلیارد سال نوری می رسد و آن ستاره را ارندل نام گذاری کرده اند یعنی ستاره صلح و بعد تو بیا ثابت کن که اول مرغ بوجود آمد یا تخم مرغ هر چند ما توی همین یکی مانده ایم اما من حیرت زده هستم که چرا این همه دانش کمک نکرده که بیشتر به نادانی خود پی ببریم و هنوز درگیر این هستیم که آیا بانوان حق ورود به ورزشگاه را دارند یا همین جنگی که برای خوشایند قدرت های جهانی کشوری را به خاکستر می نشاند.
بگذریم  امروز پنج شنبه مثل همیشه این ایام بعد از برگشت از آرامستان به بلوار پشت دیوار سپاه رفتم که پیاده روی کنم و آنچه نگاهم را معطوف  کرد بعد از گشتی در آسمان تیره شب یازده فروردین ۱۴۰۱ برگشتم و به هارمونی زیبای بلوار خیره شدم از درختان نخل تا زاویه باغچه های گلهای لادن و رازقی و بنفشه و کلی کیف کردم و بعد به این فکر می کردم راستی چرا بعضی ها کلا با هارمونی در هستی و زیبایی در زندگی مشکل دارند و مثل طالبان از زاویه دار و درفش با آدمی حرف می زنند.
خوب اگر هماهنگی و زیبایی بد بود که خداوند حداقل حوا را زشت می آفرید تا آدم را فراری دهد به همان بهشت موعود! به معنا که در ذات جهان آفرینش است کاری ندارم زیرا ما هنوز در صورت مانده ایم و تا معنا فاصله ای بسیار داریم .باری عشق را مگر پروانه دانست که به پای شمع وجود هستی سوخت و لام تا کام چیزی نگفت ،حرفی نزد
ماهشهر ع-ر

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۳/۰۹
علی ربیعی(ع-بهار)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی