...منظومه گم گشته راه مقصود
شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۱۵ ق.ظ
سا لها می گذرد
سالها ی مدرسه و گریز
دانشگاه و انقلاب
سربازی و جنگ
و ما که پی در پی پلهایی در اضطراب-
از خاطراتمان ساختیم بنام زندگی
وگاهی که ترسیدم !
حتی از عشق
به خلوت دل خود رفتیم
با چشمانی که حسرت مگر، پلکی عاشقانه داشت
روزها و سالهای پر هیاهو وپر آشوب-
که مجذوب خیابان بودیم
سْرَکِ یک قرار!
دلبسته کوچه ای بنبست
آه خدایا دوست دارم
کوچه های جهان را
*تنگاره های کوچک مهربانی
وقت بگذشت
نسل من هنوز هم
درپی یاد ها و یادگارهای خویش است
علی ربیعی (بهار) ماهشهر تابستان 1388
۹۳/۱۱/۱۱