حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

بعد از تو مادر

چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۵۹ ق.ظ

آن همه تحمل
آن همه رنج
آن همه انتظار
کافی ست مادر
به چهره اش می نگرم
بوسه بر پیشانی یش می زنم
اشکها مجالمان نمی دهند
ما فرزندان را
مرگ هم مثل زندگی بود
فقط یک بار اتفاق افتاد
ابتدا دستانش به پایان می رسد
در آخر قلبش
آن قلب شیدا
آن قلب خسته وصبور
هیچ گزینه ای بهتر از تو نبود مادر
بعد از تو
در هر کجای این جهان آواره ترینیم

8

چقدر دوست داشتم بیماری را

وقتی تو بر بالینم بودی  مادر 
ماهشهر ع-بهار

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۰۵
علی ربیعی(ع-بهار)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی