حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

جنوب رویا

يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۰۲ ب.ظ

به سوی کودکی هایم
پرواز می کنم
هرچند زمین خاک آلود است
وآسمان گرفته دلش
گویی اما اکسیژن های همه جهان
در ریه هایم جاری ست
نمی دانم چرا؟
اما موطنم را می پرستم
دیوارهایش را حتی
اگر پنجره ای برای دیدن نداشت
اینجا که ایستاده ام
بر این تپه های نمکین
و دشت های پیاده در آفتاب
جنوب رویایم را
به سور و سات طوفان  می سپارم
به ماران  و موران
به مرغان ماهی خوار
به کبوتران  مانده در چاه تشنگی
به تو که چشمانت بسان غروب دریا
ابدیت عاشقی ست
هیچ کس هیچ کس
بیگانه نیست اینجا
و من قدم به قدم این صحرا را می شناسم
مثل  اجدادم
که با سراب هم به آب رسیدند

ماهشهر خرداد 1396 ع-بهار

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۰۷
علی ربیعی(ع-بهار)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی