حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

ای ایران

دوشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۱، ۰۳:۱۰ ب.ظ

سروده ای ایران

فریاد که می زنی

گلویت را می بوسم

ای ایران!

این صدای فرو خورده

ناشی از قلب شکسته ای ست

که عاشق شادی بود

علیرغم اندوه بسیار

سرکوب چراغ و آیینه و دیدار

کسی نیز ما را هدایت نکرد

مگر چشم های ما که دیدند

قلب های ما که عاشق شدند

و الفبای ما

آزادی بود

در کوچه پس کوچه های عزادار
ماهشهر ع-ر

در باره کتاب ظلمت در نیمروز 
امروز یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ بود جایی در کتاب ظلمت در نیمروز اثر آرتور کوستلر می خواندم که نسل امروز تاریخ را واضح تر می خواند و پرسش گری بیشتری نسبت به گذشته نسل خویش دارد .ما می دانیم که تاریخ برای فضیلت و ارزش های اخلاقی منزلتی قائل نیست .
چنانکه  جنایت ها و مکافات ها را نمی شود در پستوی زمان های  از دست رفته پنهان کرد.
هر خطایی که حاکمان می کنند عواقب خود را دارد که دامن نسل های بعدی را می گیرد جدا از شرایط فعلی .
لذا هر فکر غلتی که دنبال می کنند جنایتی ست که در حق نسل های امروز و آینده مرتکب می شوند.
در نتیجه کسانی که با  افکار غلط خود باعث فلاکت اجتماعی شده اند را باید همان گونه مجازات کرد که دیگر جنایتکاران  بر علیه بشریت را مجازات می کنند .
کتاب ظلمت در نیمروز اثر آرتور کوستلر داستان شخصیتی انقلابی به نام روباشف است او که زمانی در هسته قدرت یک نظام انقلابی حضور داشته حالا به زندان افتاده و در پیشگاه قاضی به گناه های ناکرده خود به ساحت انقلاب و شخص حاکم  اعتراف می کند و در دادگاه‌های فرمایشی به جوخه اعدام سپرده می شود .

بخش بزرگی از ماجرای کتاب ظلمت در نیمروز اثر آرتور کوستلر در زندان می گذرد آنجا که روباشف با وجدان خود سخن می گوید و تجربه های تلخ و سیاه شکل گیری و به فعل نشستن ستم های انقلابی گری را به نقد و طنز می کشد زیرا در این سیستم ها که خودخواهی و توهم جای عقل و منطق را گرفته صحنه  قدرت  غیر پاسخگو از نیروهای کارآمد خالی شده  و در آخر به فروپاشی اجتماعی منجر می گردد.
ظلمت در نیمروز هنوز ادامه دارد زیرا قهرمان یا ضد قهرمان قصه هنوز باور نداشت که از شماره یک متنفر است و دلش راضی نمی شد که حقایق رفته بر جسم و جان افراد زیادی  چون خودش را باور کند . وتصویر پیشوا را همواره بالای سرش نگه می داشت و شب ها از او خواب یک پری دریایی چکمه پوش را می دید .

سالها زیر سایه اش بوده است قاب عکس را نگاه می کند و فکر می کند باید ازش متنفر باشد اما او در آن بازداشتگاه تنها نیست و هنوز باورها و باحتمال اشتباه زیاد است و باید بپذیرم حق با اوست.

ستاره گفت حق با کیست گفتم ظاهرا تا بوده حق با کسی ست که توپش پر است .گفت من را ببین گفتم از هر شب دیگه امشب زیباتری زیرا ماه که شکم میده جلو یعنی از شب هشتم به بعد آسمان حتی شده در این غبار شرجی  شفاف تر می شود  و تو همچنان داری به سمت یه فرودگاهی می‌روی که دل من را برده است و من با چشمانی خسته از انتظار دنبالت می کنم هر چند سیاهه ظلم روزگار در  حیات همچنان ادامه دارد و به واسطه عشق و شکستها و پایان بیهوده روزها، ظلمت در نیمروز اثر آرتور کوستلر را بخاطر تکرار مکرر یک چرخه همواره مشخص که ستم یک شخص بر یک ملت و تحمیل عقاید و نوع نشست و برخواست آدمها باید خواند ادامه دارد.

در کتاب نویسنده اصرار دارد که آزادی فردی و اجتماعی را  که مردمی می توانند بدست بیاورند به درجه بلوغ سیاسی آنان بستگی دارد که من بشخصه باور ندارم زیرا بارها شاهد بوده ام بلوغ سیاسی نیز تنها چاره ناچار عدالت و آزادی فردی و اجتماعی نبوده است و تلاش های مستمر ملت ها بسنگ پر رمز و راز ایدئولوژی ها و تبلیغات باور پذیر خورده و  تلاش ها را به فنای آرزوها و امیدهای واهی کشانده است چنانکه همین که داریم ربع اول قرن بیست و یک را پشت سر می گذاریم علیرغم پیشرفت های فنی گسترده اما آینده بشر در علوم انسانی که ارتباط مستقیم به آزادی و عدالت دارد مبهم و غیر قابل پیش بینی ست در حالی که در قرون نوزده و بیست چشم اندازها از آینده روشن تر بود لذا پیامد های منطقی وضع موجود بیش از حد انتزاعی و دور از ذهن است  هر چند به تعبیر نویسنده کتاب مستبدین صدها بار اعتراضات به وضع موجود  راسرکوب می کنند اما فقط یک بارمنجر به  سقوط شان می شود.
از دفتر یادداشت ها ماهشهر ع-ر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۷/۰۴
علی ربیعی(ع-بهار)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی