دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۶ نشر در بهار نیوز
http://baharnews.ir/vdcc11qm.2bq0e8laa2.html
داخلی آرشیو مقاله سیاسی
سخنی با فارسها و عربهای پاکنهاد
بیماری دوره کودکی بشر
اگر بر دیده مجنون نشینیم
بجز از خوبی لیلی نبینیم
فارس و عرب قرنهاست نان و نمک سفره همدیگر را خورده اند و
به حلال و حرام یکدیگر نیک واقفند و انگاه که دست نیازی از طرفین به سوی همدیگر
دراز شده با طیب خاطر یاور هم بودهاند ...در این میان ریشه قهر و عصبیت قطعا در
بین آنان جایی ندارد،
علی ربیعی (علی بهار)
گروه سیاسی: مقوله فارس و عرب بحث دامنه دار و پر پیچ خمی
است که نیاز به بازبینی و بازسازی عاقلانه ای دارد تا این گوشه از تمدن بشری که
شاهکاریست در طول و عرض دنیا، علیرغم کج مداریها و افراط و تفریطها به آرامشی
رسیده وسپس مهیای رشد و توسعه ای ساختاری و درون زا گردد که شایسته آن است و علاو
بر این صلاحیت تمدنی این دو قوم نشان میدهد که در جنبه های مختلف ازحکمت عملی
یعنی تهذیب نفس، تدبیر منزل و سیاست مدن به تعبیر قدما ارزش های متعالی نهفته در
خویش را به منصه بروز و طلوع رساند...
دامن زدن به عصبیت قومی و نژادی کار بی خردان است وعناد ورزان از هرسووقطعا کسانی
که در این راه غیر اخلاقی طی طریق میکنند راه به جایی نمیبرند وبه سر منزل
مقصودنیز نخواهد رسید و آنچه در این میان درو میکنند هزینه ای است که هم بر خویش
وهم دیگران تحمیل میکنند. منزلت انسانی آنجا سرکوب میشود که تعلقات بهیمی آغاز
میگردد و این تعلقات هم در هیچ فرهنگ و مرامی ریشه عقلانی ندارد. پیام آخرین
پیامبر خدا نه رنگ و نه زبان و نه قومیت است که همانا تقوای الهی ست که برای همیشه
چراغ راه همه بشریت فرزانه است که ظاهرا در شرایط عوام زده و سطحی نگر از دیروزتا
امروز جایی نداشته و ندارد و در این زمینه به خصوص که لازم است هنوز هم بسیار
کارها صورت بگیرد تا از جاهلیت آدمی در همه عرصه های خود خواهی و خود محوری کاهشی
صورت پذیرد ...
زمانیکه عمیق و از سر صدق به جهان پیرامون خیره میشویم با تاسف و تحیر به موارد
بی شمار از دروغ و تزویر و نا بخردی مواجهه میشویم که همه در جهت منافع زود گذر و
نا فرجام مادی هزینه میگردد و ظاهرا این شق از کردار در بشریت سیری ناپذیر است و
به این زودیها به اتمام نمیرسد.
منطقه خاورمیانه که به تعبیر ویل دورانت گهواره تمدن بشری بوده است از این مصائب و
مصیبت های تعلقات قومی و زبانی و فرهنگی آسیب های جانکاهی دیده که باعث عقب افتاده
گیهای امروز است که اگر غیر از این بود با آن همه پشتوانه های فرهنگی مثبت این
گوشه از تمدن بشری میتوانست با توجه به تعالیم پیامبرانش پرچمدار راستین حق و
عدالت و آزاده گی باشد که در حال حاضر نه این که چنین نسیت بلکه خود آتش بیار
معرکه های بیشمار در سطح و عمق روابط بین الملل است.
در این میان فارسها و عربهای پاک نهاد قطعا براساس فطرت الهی خویش دوست و یار و
غمخوار هم در طول تاریخ پرفراز و نشیب خاورمیانه بوده اند واگر صلح و خوشبختی یاکه
جنگ و بدبختی بوده باهم تحمل کرده اند. بیاییم راستی و نیک فرجامی را براساس راه و
رسم همه پیامبران و اولیای الهی پاس بداریم. از کاشتن تخم کینه و نفاق و دشمنی
بپرهیزیم و باور کنیم خداوند این جهان را آنچنان بزرگ و بی انتها آفریده که جای
حیات معقول و انسانی برای هیچ بنی بشری تنگ نیست، پس به انسانیت هم احترام بگذاریم
آزادی را پاس بداریم وبدانیم عاقبت شومی دارد آدمی -اگر چون صدام که حتی تا پلشتی
یک مخفیگاه هم بخود ننگرد و عرب و فارس و کرد و ترک را به خاک و خون میکشد .
بیاییم از تفکرات بی منطق و قلدرمآبانه دست بکشیم و به صلح و آسایش و آبادی ملل
خود کمک کنیم آتش بیار معرکه جنگ و ستیز قومی و نژادی نباشیم .بسط و توسعه گفتگو ی
بین فرهنگها مارا از برخ کشیدن ما و منی دور میکند .....وبیاییم از تنگ نظری های
تفکر منقبض غرب در پایان تاریخ و جنگ تمدنها پلی بسازیم برای صلح و دوستی تمدنها
....بزرگان شعر و ادب فارس وعرب پرچمدار دوستی و عاطفه برای همه بشریت بوده
اند..... ولذا تا بوده چنین بوده که مجنون وار به لیلی خویش نگریسته ایم که: اگر
بر دیده مجنون نشینیم /بجز از خوبی لیلی نبینیم
که اشاره ای است ظریف به نگاهی ست که آب و تاب کینه و عداوت ندارد و برای ذره ای
تعلق دنیا ی شخصی و بهیمی قیصریه ای را به آتش نمیکشد،آدمی با هر تعلق خاطر و رنگ
و نژاد و مذهب در ابتدای راه پر پیچ و خم جهان ایستاده است و قطعا مجهولاتش چون
همیشه بر معلوما ت او میچربد و قاعده حیات آنست که با احترام به حقوق فرد فرد
انسانها بنگریم ودر همه زمینهها به راه مقابله با بحرانهایی که کل بشریت را تهدید
میکند بیندیشم ......که حافظ بزرگ فرمود:
آسایش دوگیتی تفسیر این دوحرف است/با دوستان مروت با دشمنان مدارا!
فارس و عرب قرنهاست نان و نمک سفره همدیگر را خورده اند و به حلال و حرام یکدیگر
نیک واقفند و انگاه که دست نیازی از طرفین به سوی همدیگر دراز شده با طیب خاطر
یاور هم بوده اند ...در این میان ریشه قهر و عصبیت قطعا در بین آنان جایی ندارد،
بویژه در شرایط امروز دنیا که دانش بشری به جنبه های مثبت در عقلانیت و فطرت پاک
سرشت انسانها کمک کرده است که سمت و جهتی در رفاه همه ملتها و اقوام چاره کار است
نه انحصارگری در مقوله های بیشمار علمی وفرهنگی که البته انحصاگران راه به جایی
نخواهند برد.
دخایر تمدنی و فرهنگی این دو قوم فرهیخته آنچنان در هم تنیده و ادغام شده است که
در بسیاری از مقولهها قابل تشخیص نیست که آیا این جنبه فرهنگی عربی است یا پارسی
و برداشتها از ذخایر همدیگر نیز به همین صورت. جالب اینکه همه عقلاو اهل فضل
براین وجوه از مفارقت و همدلی وقوف دارند و سعی در اشاعه آن و کم هستند کسانی که
به تفرقه دامن میزنندکه در اینجا لازم است فرهیختگان هر دو طرف میدان را از دست
این ناکسان خالی کنند و اجازه ظهور و بروز افراط در منیت های جاهلی ندهند.
علاوه بر این اگر به ظاهر هم دشمنی هست، با اندکی گذشت و مسامحه میتوان به مشکل
پی برد و هم به حل آن پرداخت ...فارس و عرب بیایند و آنچنان به هم نگاه کنند که
پیغمبر به آنان نگاه میکند... و خلاصه اینکه دامن زدن به اختلافات قومی و نژادی
بر خلاف اصول اخلاقی و انسانیاست و کسانی که به هر بهانهای به این چنین مسائلی
دامن میزنند، سهوا یا عمدا، نفرتپراکنی و کینهتوزی را تقویت میکنند.
به قول آن اندیشمند غربی که «قومیتگرایی و ملیتپرستی» را به بیماری دوره کودکی
بشر تشبیه کرده؛ (که واکسن آن هم کشف شده؛ عقلانیت و انسانیت) بیاییم خود را در
مقابل این باورها و تعصبات غلط که ریشه در جهل تاریخی دارد، واکسینه کنیم؛ که این
مرض، در صورت اپیدمی در هر جامعهای، تبعات نامیمون و سختی دارد؛ و اندکی اگر
اطراف ایرانمان را نظری بیاندازیم، این تبغات نامیمون، مرگبار، ویرانگر و ... را
به عینه میبینیم!
ماهشهر فروردین 1394 علی ربیعی(علی بهار)
داغ کنید