شب و ستاره ها
دیشب در بالکن خانه
داشتم به آسمان نگاه می کردم
برق رفته بود
به قلبم گفتم میدونی ستاره ها یعنی چی؟
گفت آره !
در تاریکترین لحظه ها
با تابش نورشان
شب را زخمی می کنند
گفت دیگه چی ؟
گفتم هیچی دیگه
همیشه
عاشق زخم هایی بودهام
که ستاره ها بر تن شب کشیده اند
گفت آره
حکایت امید و نومیدی آدمی یند
شب و ستاره ها
ماهشهر علی
تنهایی
همه چیز و همه کس
می توانند
تنها باشند
از جنگل تا دریا
از کوه تا یه قمر زیبا
از آفتاب عالمتاب
تا گلهای نیلوفرِ نشسته در مرداب
آدما که جای خود دارند
ماهشهر علی