از منظومه رویای چمن زارها
پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ق.ظ
کانت می گوید...دوچیز همواره ذهن مرا به بهت و حیرت می اندازد که هرچه بیشتر و ژرفتر می اندیشم بر شگفتی یم می افزاید...یکی آسمان پرستاره ای که بالای سر ماست و دیگری موازین اخلاقی که در دل ماست...که آسمان پر ستاره جادوی بلند پروازی آدمی را مجال بال و پر می دهد و موازین اخلاقی سرکشی اقتدار و استبداد را مهار می زند!
تا صحرای عزلت دل
منتظرم تا ابرهای رقصنده
کولی های بی محابای آسمان
جلگه ها را
از شوق تنفسی عمیق بشورانند
این قطره ها ی باران
چشمان گریان
عمری آرزوهای من بودند
که می بارند و می بارند
تا دشت ها ی سبز
به سمت خشکترین
بیابانها بشتابند
ومادیانها ی مست و بی باک
در انبوه رویایی چمن زارها بچرند
نی لبکی از رویش نیزارها بروید
چوپانی نی نوازی کند
تا صحرای عزلت دل
ماهشهر پاییز 1369 علی ربیعی(علی بهار)
۹۴/۰۵/۲۲