کلاغ سیاه و سفید
کلاغ سیاه و سفید
امروز جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ دارم آخرین روزهای تابستان را غریبانه پشت سر می گذارم مثل همه این سالها و فصلها و فرداست که پاییز بیاید و من هنوز در وصف امروز و فردای این دنیایی که شمشیر جهل و ستم پیشگی برنده تر است مانده ام . چاره ای نیست اما همچنان اندیشیدن و خردورزی را دنبال می کنم در حد مقدوراتم چنانکه برت راندراسل فیلسوف انگلیسی می نویسد تفکر چالاک و شیفته آزادی ست ،عظیم است و یگانه مسیر روشنایی این جهان است .
و در همه حال به تعبیر کارل پوپر ابطال پذیر است یعنی دیدنِ یه عالمه کلاغِ سیاه به افزایشِ احتمالِ اینکه «همهٔ کلاغها سیاهاند» نمیانجامد، اما دیدنِ یک کلاغِ سفید بلافاصله این ذهنیت را که فقط من درست می گویم باطل میکند.
باری علیرغم همه پریشانی که دارم اما همچنان تاکید دارم بزرگترین مایه فخر بشر اندیشیدن و خردورزی ست .
به همین دلیل است که حاکمان در طول تاریخ بشر بیش از هر چیز از اندیشیدن و خردورزی مردم خویش وحشت داشته اند و ترجیح آنان بر مرگ اندیشه ورزی ست . علی