حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

۱ مطلب در آبان ۱۴۰۴ ثبت شده است

سروده شب سفر
در این شبِ سفر
مهتاب و ستاره
رهایم نمی کنند
هر عشق
هر نگاه
هر پیام کوتاه
فرصت دوباره ای ست
برای زیستن
علیرغم این همه تیرگی
که در ذاتِ خسته شب است
علی 

 

این سالهای جدایی
امروز جمعه به تاریخ ۹ آبانماه ۱۴۰۴
روز مسرت بخشی بود
به خانه که رسیدم
یخچال فریزر تمام قد ایستاده بود
کولر از سر شوق لبخندی زد
قالیچه ها و پادری ها دست زدند
و قالی ها قر به کمر دادند و
عینهو جمیله
رقصیدند
آبشون نبود
چه ولوله ای شد
ظروف سکوت را شکستند و
فلاسک  آب خواست
تا چای را دم کند
جارو دلش لک زده بود
برای پر کشیدن به هر سوراخ و سمبه
نظافت خانه دوست
خدایا! من اینقدر دوست دارم و نمی دانستم
عشق هم تابوی شکننده ای ست
در سینه پنهان
که زمان نمی شناسد
بعد اجازه بدهید عزیزان محجوبم
سری به آرامستان بزنم
یه دل سیر گریه کنم
و آب به آسیاب هستی بریزم
مثل همه این سالهای جدایی
فرزند! انتظارم را می کشد.
ماهشهر علی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۴ ، ۲۱:۲۷
علی ربیعی(ع-بهار)