حدیث نفس

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

مثل فراموشی غروب یک مرغ دریایی در انحنای قلب بریده ابرها فرو میروم

حدیث نفس

حدیث نفس من چون کیمیا ی نگاه اخلاقی بی مداهنه... گوهری ست قیمتی که وجدان ناخودآگاه آدمی رابه نقد می کشاند و وزن مقابله با خویشتن را بالا می برد تا جایی که برای عرضه بالا بلندی و خود خواهی نا بخردانه امکانی در ذهن و ضمیر آدمی باقی نمی نماند و خلوت درون را به آرمان شهر سقراط حکیم تبدیل می کند.... در عین حال که ریشه ای عمیق در این کهن دیار دارد ...ماهشهر علی بهار

بایگانی

دنای گریان

شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۸ ق.ظ

سروده دنای گریان بیاد البرز زارعی شهید راه محیط زیست وطن

بی حاشیه تفنگ و تیر

به استقبال آسمان میروم

از صخره و دره می گذرم

در هر کوی و برزن  می رویم

در خروسخوان سحری می خوانم

هر بامداد برمی خیزم بسان خورشید

و کلاه از سر بردارم

به احترام جنگل و دریا و بیابان

 در سایه سار درختان بلوط وصنوبر

از عسرت زمانه نمی ترسم

گاهی به  التماس سگی بیجا

آغاز پرنده ای گرفتار

عبور آهویی زخمی

 کمک می کنم

چون صحرای مرطوب ماهشهر

با آهنگ  ترسالی و باران

 به قاصدکها  یاد آوری می کنم کوچ  را

 تا حوالی چشمه های گریان دنا

آنجا که وطن

در ویرانه های جنگلی سوخته

البرزش را جا گذاشت

ماهشهر تابستان 99 ع-بهار

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۰۱
علی ربیعی(ع-بهار)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی