از اصفهان تا شیراز
....سفر به اصفهان هرچند بار هم که باشد لذت خود را دارد.لذت نگاهی از سر شوق هوایی ازسر دلتنگی ،مکثی از سر تامل ،و در نهایت چشم دل باز کن که جان بینی.... زیراین جا قلب تپنده ایران است دقیق ترین جایی ست که ما ایرانی ها تاریخ خود را با همه داشته ها یش وعقبه های زشت و زیبایش مرور می کنیم...جایی که آجر و سنگ و کاشی های مقرنسش با تو درد دل می کنند و اگر حوصله داشتی اشکت هم را درمی آورند ..شرح رنج و عتاب روزگاران است این اصفهان که در بی زبانی زبان به شکوه می گشاید یا اگر حوصله داشتی عتابی بر میاورد که این شناسنامه را می توانستی بهتر از اینها حفظ کنی و به آیندگان بسپاری ..راستی که اصفهان هزار نقش و هزار رنگ عجیب زیباست و عجیب زنده است مثل دل و جان همه ایران ما ..زمانی که با تصور و تصویر رنج مردمانی که این بنای عظیم را بر پا داشته اند همداستان می شوی وبعد ظالمانی میایند و این همه دسترنج را بر باد میدهند و باز با دست و دل این مردم صبور کاخی و کوخی آباد میگردد که به تعبیر توین بی تاریخ تکرارتمدن اگر نبود چه بود؟!
لحن جاده
مثل کوچ آزاد پرندگان
مثل عبور گله رمنده آهوان
مثل بازی ابرها هنگامیکه می بارند
مثل صبرقمریها در تشبادهای جنوبی
هنگامیکه در برق نمک زارها گم می شوند
مثل کوچکی دریا و دنیا
بهار زیبا
رها از قید
رها از بندِ هرچه عاقبت است
سفر می کنم
سفری دور از تردد امیال
خواب و خیال
سفر که می روی
جاده لحن لذت بخشی دارد
شیراز شهریور94علی ربیعی(ع- بهار)